درمان کسانی که با سوظن زندگی افراد را از هم میپاشند!!
نوشته : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
همه ما در زندگی روزمره بسیار اتفاق افتاده که با افراد حسود و بخیل روبرو شده و از گزند نگاه ها و اعمال زشت شان خسارت ندیده نباشیم اما آنچه خیلی مهم است همراهی این خصلت زشت با سوظن است که خانمانسوزترین مشکلات را برای افراد حتی گاها در حد نابودی زندگی یک نفر یا گروه کثیری از انسانها میشود .این مقاله که اقتباسی از دوستانمان در سایت عصر ایران بوده جهت درمان اینگونه افراد ارائه میشود که امیدوارم علاوه بر درمان این بیچارگان مورد استفاده خوانندگان اندیشمند نیزشود :
آنچه که زندگی انسان را از سایر حیوانات متمایز میکند و به آن رونق و حرکت و تکامل میبخشد، روحیه همکاری گروهی است و این در صورتی امکانپذیر است که اعتماد و خوشبینی بر همگان حاکم باشد و افراد به دور از هر گونه سوء ظن و بدگمانی باشند، چرا که سوءظن اساس اعتماد متقابل را درهم میکوبد، پیوندهای تعاون را از میان برداشته و روحیه اجتماعی بودن را تضعیف میکند.
در زندگی فردی نیز اگر انسان با افکار منفی یعنی احساس ناتوانی و خودکمبینی همراه باشد در حقیقت سیستم دفاعی خود را علیه خویش فعال نموده و زمینهساز شکست درونی خویشتن میشود، به عبارت دیگر همه ما اگر به طور مداوم اندیشهها و افکار منفی را در سر بپرورانیم و از کاه، کوهی بسازیم و تمام رفتارهای دیگران را حمل بر دشمنی و تحقیر نماییم، به تدریج این افکار منفی بر ما مسلط میشود و ناخودآگاه بخش عظیمی از تواناییهای بالقوه و بالفعل خود را هدر میدهیم و در نتیجه بیحوصله، افسرده، عصبی و ناتوان میشویم، همه چیز و همهکس در نگاه ما منفی، غمانگیز و ناامیدکننده خواهد بود و از آنچه داریم هیچ لذتی نمی بریم و احساس خوبی هم نداریم.
بنابراین، بدبینی سرچشمه همه ناراحتیهای روحی و روانی و موجب اضطراب و نگرانی است و شخص بدبین، بیشتر از دیگران غمگین، خود خور و ناراحت است و به علت گمانهای بدی که درباره اشخاص و پدیدهها دارد، بسیار در رنج و عذاب درونی است. در نتیجه از همنشینی با دوسـتـان و رفـت و آمـدهـای مـفید اجتناب میورزد و به تنهایی و عزلت بیشتر تمایل دارد و از شادی و نشاط روحی بیبهره است و شاید کار به جایی برسد که از همه کس و همه چیز هراس پیدا میکند و هر تحرکی را از سوی هر کس به ضرر خود میبیند و چنین تصورمی کند که همگان کمر به نابودی و حذف او بـسـتهاند.
انسان بدگمان در اثر دوری از مـعــاشــرتهــای ســودمـنـد و فـاصـلـه گـرفـتـن از دیگران، از تکامل و رشد فکری باز میماند و همیشه تنهاست و از تنهایی رنج میبرد و از کمترین صفای روحی برخوردار نیست. آنکه زندگی اش همراه با سوء ظن است همیشه در دل به بدگویی و غیبت دیگران مشغول و از این جهت است که برخی از علمای اخلاق از سوء ظن به عنوان غیبت قلبی و باطنی نام بردهاند.
همچنین درجمعی که دیدگاههای منفی و گمانهزنیهای بیدلیل در مورد دیگران امری رایج و عادی در اذهان عموم افراد باشد، دوستی و الفت از میان آنها رخت بر میبندد وحجم غیبت به سبب بدگمانی افزایش مییابد.
بدگمانی و سوءظن نوعی ستمگری در حق دیگران است و باعث افزایش ترس میان آحاد جامعه میشود زیرا مردم پیوسته در هراس میباشند که مبادا بی دلیل در معرض اتهام قرار بگیرند و آبـرویشـان بـه مـخـاطـره بـیـفـتد. پس بدبینی بزرگترین مانع همکاریهای اجتماعی، اتحاد و پـیـوستگی دلهاست و سبب گوشهگیری، تکروی و خودخواهی انسانها میشود وچه بـسـا افـراد ارزنـدهای کـه مـیتوانستند منشاء کـارهـای مـهم و ارزشمند باشند، اما براثر بدگمانی خود یا بدگمانی دیگران نسبت به آنها از پیشرفت و ترقی بازماندهاند.
راهکارهای رهایی از سوءظن و بدبینی
ممکن است گفته شود که گمان خوب یا بد یا به اصطلاح مثبتنگری یا منفینگری امری اختیاری نیست، بنابراین چگونه میتوان از آن جـلــوگـیــری کــرد؟ در هـمـیـن راسـتـا تـوصـیـههایی از سوی علمای اخلاق بیان گردیده که به اختصار برایتان بازگو میکنیم:
1-منظور از نهی از سوءظن، نهی از ترتیب اثردادن به آن است، یعنی هرگاه گمان بدی نسبت به شخصی مـسـلـمان در ذهن پیدا شد در عمل نباید کوچکترین اعتنایی به آن کرد، یعنی نحوه تعامل خود را تغییر ندهیم. بنابراین آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد میباشد.
2- پرهیز از همنشینی با افراد ناپاک و ناسالم و نامتعادل، زیرا انسان بر اثر همنشینی با آنها از ویژگیهای اخلاقی ایشان تأثیر می پذیرد و کمکم به افراد خوبی که با او همرنگ و همعقیده نیستند، بدبین میشود.
3- کنترل مجاری ادراکات، چرا که قرآن کریم در آیه 36 سوره اسراء تمام مجاری فهم انسان را مسئول دانسته است.پس قطعاً چشم و گوش ودل همگی مسئول میباشند. اگر کنکاشی در علل پیدایش سوءظن داشته باشیم میبینیم که ادراکــات حـسـی و بـالاخـص دیـدنـیهـا و شنیدنیهای ما در شکل دادن افکار و تخیلات ما سهم به سزایی دارند، در نتیجه یکی از بهترین راههای تدبیر خواست ها و تسلط بیشتر بر خود و پیروزی بر خواهش نفسانی و وساوس شیطانی در مورد متهم کردن دیگران، مهار ادراکات و بیش از همه مهار چشم و گوش است .
هرگز به پزشکتان دروغ نگویید
نوشته : دکتر منصوراشرفى عضو کالج بینالمللى جرّاحان
ویرایش مجدد :دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی ره ارومیه
هرگز به پزشک خود دروغ نگویید زیرا دروغ شما چهبسا پزشک را در تشخیص بیمارى به اشتباه بیندازد و در معالجه شما، مشکل پیش آید. گفتهاند که هرگز نباید دروغ گفت و هر سخن راست را نیز بىجهت نباید گفت. چون به پزشک خود، اعتماد کردهاید پس به وى دروغ نگویید چه شاید در تشخیص بیمارى، اشتباه نماید. گاهى ممکن است به پزشک خود دروغ بگویید چه، احتمالاً از بیان همه حقایق، خجلتزده شوید و در تنگنا بیفتید ولى بدانید که این امر باعث لطمه به تندرستى شما خواهد شد.
غالب افراد دانا، خودآگاهانه به پزشک، دروغ نمىگویند چون مىدانند اگر حقیقت را از پزشک، پنهان نمایند تندرستىشان به خطر خواهد افتاد، اما متأسفانه عادت بد (یا نبود عادت خوب) باعث مىشود گاهى به دروغگفتن، متوسل شویم و یا مسأله را کمى وارونه جلوه دهیم. اصلاً باید دید چرا برخى افراد چنین مىکنند در صورتىکه اگر دقیقاً راست نگوییم، عواقب ناگوارى گریبانگیر ما خواهد شد.
براى نمونه اگر عوامل ایجادکننده نارسایى جنسى را مخفى کنید و یا سابقه ابتلا به بیمارىهاى مقاربتى را انکار کنید جز پشیمانى، چیزى نصیب شما نخواهد شد و اگر با وجود اینکه فرد تنپرور و کمتحرکى هستید خود را ورزشکار معرفى نمایید، چه سودى خواهید برد؟
عدم صداقت در بیان مطلب در برابر پزشک، قطعاً در درازمدت به تندرستى شما زیان خواهد رساند. در زیر، دستکم، هفت مورد را یادآورى مىکنیم که احتمالاً حقیقت امر به پزشک گفته نمىشود. و در عینحال مىبینیم که این نبود صداقت چه اثرى بر تندرستى دارد.
مىگویید سیگار نمىکشید درصورتىکه خود شما مىدانید که روزى سه چهار نخ (عدد) سیگار مىکشید. این دروغى است که غالباً پزشکان مىشنوند. بیشتر بیماران از این مىترسند که پزشک آنان را سرزنش کند و شدیداً از این امر، نهى و خطرهاى آن را گوشزد نماید.
چهبسا که با این دروغگفتن داروهاى پزشک موثر نباشد فکر نکنید که با انکار سیگار کشیدن ،کسى را گول مىزنید چه، اکثر پزشکان این دروغ شما را باور ندارند چون بیمارانى که حتى روزانه بیش از یکى دو عدد سیگار نمىکشند، باز هم بوى سیگار مىدهند. پس صداقت در این مورد پایه درمان است. چون تقریباً 50 درصد کسانى که روزانه یک پاکت سیگار به مدت بیست سال مىکشند، از بیماریهاى مرتبط با سیگار مانند سرطان ریه و دیگر سرطانها ویا بیماریهاى قلبى و عروقى خواهند مرد.
بانوانى که در دهههاى 30 و 40 عمر خود ولو روزانه چند عدد سیگار مىکشند و از قرصهاى ضدباردارى هم استفاده مىکنند، به قدر کسانى که زیاد سیگار مىکشند در معرض خطر هستند. توأمکردن قرصهاى ضدباردارى با کشیدن سیگار، گرچه براى چند هفته، بانوان را در معرض لختهشدن خون در رگها و سکته مغزى قرار مىدهد.
اگر شما باردار هستید، سیگار کشیدن حتى به مقدار کمى، کمتر از ده عدد سیگار در روز، بچه داخل شکم شما را در معرض خطر جدى زایمان زودرس قرار خواهد داد و او را مبتلا به «آسم» خواهد نمود و مدتى پس از تولد نیز او را در معرض سندرم مرگ ناگهانى قرار خواهد داد. افزون بر این، افرادى که به اصطلاح، سیگارکش سبک هستند باز هم در معرض همان خطراتند که سیگارکشهاى قهار. آشکار است هرچه بیشتر سیگار بکشید در معرض خطر بیشترى خواهید بود.
این را بدانید که هیچ مرزى نیست که بگویید اگر از این خط، تجاوز کنم با خطر مواجه خواهم شد بلکه خطر از گام نخست، آغاز مىشود.
در یک مطالعه تازه که در بریتانیا روى بانوان 16 تا 44 ساله انجام گرفته است به این نتیجه رسیدهاند که حتى در افرادى که روزى تنها پنج نخ سیگار مىکشند خطر بیمارى قلبى، دوبرابر غیرسیگارىهاست. هماهنگ کردن درمان با پزشک نیز مىتواند براى ترک دائمى سیگار، کمک نماید.
مطالعهها و تجربههاى زیاد، نشان داده است که کمک و تشجیع پزشک، در ترک سیگار، بسیار موثر است.
آغاز آخرین دوره عادت ماهانه را بهطور دقیق به پزشک بگویید گرچه ممکن است گاهى آن را فراموش کرده باشید.
مردم بهطور اعم و بانوان بهطور اخص نباید از پزشک، خجالت بکشند بلکه باید مسایلى را که مربوط به تندرستى آنان است با پزشک در میان بگذارند. چهبسا علائمى را که شما آنها را بىاهمیت مىدانید، پزشک را به تشخیص عارضهاى رهنمون شود. براى نمونه اگر عادت ماهانه شما نامنظم شده است یعنى یا زیاد است و سنگین و یا زودتر از موعد مقرر است ممکن است شما غده «فیبروئید» در رحم داشته باشید و یا شاید عفونتى در کار است.
افزون بر این، برخى عوامل، به گونهاى بغرنج، ممکن است با دوران عادت ماهانه شما مرتبط باشد. اگر شما شکمدرد دارید و درست وسط عادت ماهانه شماست، ممکن است این درد در اثر تخمکگذارى باشد که طبیعى تلقى مىشود. حال اگر شما تاریخ درست و دقیقى درباره آغاز دوره عادت ماهانه ندهید ممکن است پزشک دچار اشتباه شود و آن درد را به حساب درد دستگاه گوارش و احیاناً درد ناشى از التهاب آپاندیس بگذارد.
وقتى که پزشک، وضع سلامت روانى شما را مىپرسد، پاسخ مىدهید که همهچیز، عالى است درحالىکه واقعیت، غیر از آن است چون ممکن است اخیراً کمى دچار افسردگى بودهاید. گاهى بانوان اساساً فراموش مىکنند که به خاطر اضطراب و یا افسردگى به پزشک مراجعه کردهاند درحالىکه فقط علایمى مانند سردرد، بىخوابى، بىقرارى و نظایر آن را به پزشک مىگویند در صورتىکه اینها ممکن است نشانههایى از اضطراب و افسردگى باشند.
افسردگى اگر با دقت و به درستى درمان نشود ممکن است آدمى را به بیمارىهاى دیگر دچار نماید از جمله دیابت (بیمارى قند)، بیمارى قلبى و آسم. حتى ممکن است چنین فردى به فکر خودکشى باشد در صورتىکه اظهار واقعى وضع روحى - هیجانى به پزشک، مىتواند شما را از خطرهایى که سلامت شما را تهدید مىکنند، مصون دارد. پزشک مىتواند دریابد که احتمالاً از نظر جسمى، عارضهاى در شما وجود ندارد، بلکه از نظر روانى ، نیازمند کمک هستید و چهبسا که ناراحتى شما را بدون دارو، درمان نماید. حتى مىتواند شما را تشویق به راهپیمایى بکند چون اگر هر روز مدت 30 دقیقه تند راه بروید مىتوانید عوارض افسردگى و یا هیجانى را بهبود بخشید. در عرض یک هفته خواهید دید که حرکت و راهپیمایى به اندازه داروهاى ضد افسردگى در شما موثر است بهطورى که از بازگشت افسردگى نیز جلوگیرى مىنماید.
اگر شما دچار افسردگى شدید هم هستید، باز هم راهپیمایى، بهترین درمان است. البته در صورت لزوم، پزشک، دارو نیز تجویز خواهد کرد.
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI